
این شاخه نازک سرنوشت تحمل وزن هر دوتایمان را نداشت!
بالاخره یک روز می شکست!
شاید این تنها دلیلی بود،
که من دست هایت را ول کردم
و از چشم هایت افتادم!!!
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،


پلک های مرطوب مرا باور کن؛ این باران نیست که می بارد، صدای خسته من است که از چشمانم بیرون میریزد.
|