
تن پوش بغض هایم را
با روبانی به رنگ درد
برای غربتت گشودم
و اشک های خجولم
با رگباری از هق هق
برایت بارانی شد.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،


پلک های مرطوب مرا باور کن؛ این باران نیست که می بارد، صدای خسته من است که از چشمانم بیرون میریزد.
|