
سرزمین دلم سال ها بر اثر جفای روزگار غریب و سرد
به سرزمین یخ زده تبدیل شده بود
تا اینکه وجود گرما بخش تو
با آن نگاه پر امید،
جوانه های سبز امید را در دلم کاشت
و اینک دلم یکپارچه سبز است
و این سبزی را مدیون آفتاب مهربانی توست
که به ناکجا آباد دلم تابیدی
و سیراب از هر مهربانی کردی
کاش این نور مهرت هرگز به غروب ننشیند.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: نوشته های بارونی، ،

