
گاهی دلت
یک میز و صندلی راحت، با گلدانی پر از گلِ نرگس و مریم،
یک دفتر با برگهای کاهی و یک مداد و پاک کن
در گوشه ی دنجِ کافه ای آرام
با زیر صدای موسیقی ای که سنتور مینوازد
میخواهد...
کافه ای که درهایش
رو به خیابانی پر جنب و جوش
باز میشود؛
با رهگذرانی از جنس خودت!
که هر روز برایت ماجرای جدیدی میسازند...
دلم یک کافه ی دنج میخواهد...
در جایی غریب ...
برای نشستن و آرامش گرفتن و خواندن و دیدن و نوشتن ....
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط: دلنوشته ، ،

